بازی Battlefield 1، از آن دست عناوینی بود که میتوانستیم سالهای سال آن را بازی کنیم و خسته نشویم. در نبرد با دشمن دیرینه، همیشه خیلی سخت است اگر بخواهی برنده را مشخص کنی، اما به طور حتم، این مجموعه حداقل در ساختن لحظات جذاب حرف نداشته است. به خصوص، بخش داستانی بازی در آخرین نسخه، بحرانیترین موقعیتهای جنگ جهانی را خیلی نو و دستنخورده روایت میکند، تا حداقل، بیشتر از گذشته در یادها بماند. هنوز جای پای بازی قبلی خشک نشده اما، دیگر دایس تصمیمش را برای ساخت بازیBattlefield V گرفته بود. هدف هم به طور طبیعی، بهینه سازی تجربههای قبلی، در قالبی نو برای دوباره بر طبل رقابت کوبیدن بود. اکنون که به انتشار این عنوان مورد انتظار، برای علاقهمندان به ماشینهای کشتار جمعی نزدیک هستیم، وقت آن رسیده تا با زیر ذرهبین قراردادن تکههای پازل، خودمان را برای نتیجهگیری آماده کنیم.
بازیBattlefield V ، درست مثل برادرارنش، میخواهد سنگ تمام بگذارد. بخش آنلاین غنی و پرمغز بازی دوباره وارد کار میشود و به جرأت میتوانم بگویم که اینبار شاهد یک تجربه بسیار حرفهایتر از قبل هستیم. سبکها و کلاسهای مختلف بازی همه آماده هستند و تقریباً هشت نقشه مختلف برای بازی وجود دارد که هرکدام به نحوی شما را شگفتزده میکنند. شخصیسازیها به مرحله بالاتری رفتهاند و تخریبپذیری بازی چندبرابر شده است. چیزی که میتوان گفت واقعاً این است که بازی جدید مجموعه Battlefield، خیلی دوست دارد در بدترین شرایط، تمام اعضای قبلی خانواده را پشت سر بگذارد! و این کاملاً محسوس است که ویژگیهای اثر پیش رو، بر نکات مثبتBattlefield 1 میچربد. البته که بسیاری از نکات خوب خودش را از نسخه قبل گرفته است. مانند دقت در طراحی نقشهها و پویایی محیط، تخریبپذیریها و کلاسهای مختلف برای مبارزه که لازم است تا همه آنها بررسی شوند.
از نکات جذاب دیگر بازی Battlefield 1، میتوان به بخش داستانی جذاب آن اشاره کرد. بدون شک آن شیوه داستانسرایی خاصش بود که محیط آن روزها را به طرز بسیار زیبایی نمایش میداد. اما مشکل واقعی کوتاه بودن بخش داستانی بازی بود. به طوری که واقعاً احساس نمیکردیم که اصلا شش ساعت وقت گذاشته بودیم. در هر صورت، فضاسازی عالی بازی و شخصیتهای خاکستری و کمی کار شده، خیلی به داستان بازی شخصیت میداد. خبر خوب، این است که دوباره میتوانیم داستانهای جدیدی در بازی Battlefield V تجربه کنیم، و خبر بد این است که مدتزمان این تجربه هنوز هم کوتاه است! حتی از نسخه قبل هم کوتاهتر. به این صورت که در بازیBattlefield V شاهد پنج بخش داستانی خواهیم بود که هر کدام مانند بازی قبل روایتهای مخصوص به خودشان را دارند. که در ادامه، در جزئیات آنها ریزتر میشویم.
به طور کلی، قالب داستانی بازی دارای پنج بخش است که به ترتیب Prolouge، Nordlys، Tirailleur، Under No Flag و The Last Tiger نام دارند. سازندگان، مراحل داستانی بازی را جدید و بکر، و البته شنیدنی توصیف کرده بودند. داستانهای عجیبی که کمتر کسی آنها را شنیده و هیچ عنوانی نتوانسته، یا نخواسته که در آثار گذشته آنها را ذکر کند. درباره صحیح بودن منابع تاریخی این داستانها اطلاعی نداریم، اما آنچه که از این صحبتها میتوان متوجه شد، علاقه زیاد تیم سازندهها به روایت داستانها و توجه ویژه به آنان است. این موضوع، به ما نشان میدهد که در Battlefield V مجبور نیستیم به قالب داستانی بازی، تنها و تنها مانند تمرین برای قسمت چندنفره نگاه کنیم و مسئله مهمتر از این حرفها است.
مرحله ابتدایی بازی، درواقع پیش درآمدی است بر تمام تجاربی است که شما در طول روبرویی با این بخش خواهید داشت. به مانند اکثر بازیها، در این قسمت، بیشتر یاد میگیرید که چگونه با دنیای درون بازی تعامل داشته باشید و از امکانات آن بهترین استفاده را بکنید. بهنظر نمیرسد که افتتاحیه این مرحله، به اندازه مراحل دیگر جذاب و دوستداشتنی باشد اما در لازم بودن وجودش نباید شک کرد!
در مرحله Nordlys، تازه اتفاقات مهم بازی شروع میشوند. شما یک سرباز زن نروژی هستید که برای وطنش میجنگد. اشغالگران، دندانهایشان را برای تصرف کشور تیز کردند و حالا چشمان شما جز موفقیت چیز دیگری نمیبینند. از طرفی، چندین محموله مرموز هم وجود دارد که در سرنوشت کار، بسیار تاثیرگذار هستند. با گذشتن زمان، رفتهرفته شما ارتباط بیشتری با شخصیت بازی برقرار میکنید و البته که فضاسازی خوب سری بازهم خودش را نشان خواهد داد. محیط برفی و زیبای نروژ و استفاده از المانهای مخفیکاری، باعث زیباتر جلوه دادن این قسمت شدهاند.
در Tirailleur شما تجربیات یک سرباز سنگالی را مرور میکنید. در زمانی که فرانسویها، سربازان بیگناه سنگالی را برای مبارزه به خدمت میگرفتند. داستان این بخش، به طور سیال روایت میشود. یعنی مدام در خاطرات فرد جابهجا خواهد شد. این بخش شاید یکی از زیباترینهای تمام مدتزمان تجربه شما باشد. چراکه از نادرترینهایشان است!
در قسمت چهارم، باید گروهی ویژه از انگلستان را همراهی کنیم که آموزش دیده و حرفهای هستند! شما در نقش یک زندانی قرار میگیرید که مدت زیادی در لندن نشسته اما به ناگهان تصمیم میگیرد که برای وطنش بلند شود و به عضویت گروه SBS دربیاید!
در آخرین قسمت اما، شاید به تکاندهندهترین و جذابترین بخش تمام این قالب داستانی برسید! جایی که شما، خاطرات یک فرمانده آلمانی را، در روزهای پایانی جنگ بازی میکنید. کسی که اکنون دیگر، کشور خودش را بازنده میبیند و معلوم نیست که این قسمت، چقدر صحنه جالب و البته بینظیر و تلخ درون خودش جای داده. لازم به ذکر است که این قسمت پس از دو هفته از عرضه بازی، به طور رسمی آماده تجربه خواهد بود!
و اما پس از بررسی اجمالی بخش داستانی بازی، به دلیل پیشنمایش بودن (!) باید به سراغ شاید مهمترین و پرطرفدارترین قسمت بازی یعنی بخش چندنفره برویم! همانطور هم که در ابتدای نوشته گفته شد، کاملاً انتظار میرود که این بخش و تجربه چندنفره بازی، به مراتب از سالهای قبل گستردهتر و با ارزشتر شود که دقیقاً همینطور هم به نظر میرسد. در کل، میتوان قالب چندنفره بازی را به دو بخش بزرگ تقسیم کرد. یکی Grand Operations که روایتگر جنگهای بزرگ و چندروزه آن روزهاست و دیگری هشت حالت کلی بخش چندنفره!
در Grand Operations، دو تیم باید در چندین نقشه بزرگ، به مدت سه روز، یک جنگ تمام عیار را تجربه کنند. این بخش، به خوبی یادآور عمق جنگهای عجیب آن دوران است. جایی که هیچ فرصتی حتی برای نفس کشیدن هم وجود نداشت. در واقع، هر روز، به معنای یک راند است و اگر دو تیم در دو روز اول، مساوی بشوند، کار به روز چهارم کشیده میشود که در رور چهارم، هیچ نیروی اضافی به جز اسلحه سربازان وجود نخواهد داشت! نکته قابل توجه این بخش، به نوعی نزدیک بودن به واقعیت آن است. یعنی اگر یک تیم، دو روز پشت سر هم به پیروزی برسد، به طور طبیعی، مهمات و نیروی انسانی تیم مقابل کمتر میشود و شرایط بسیار سختتری برای مقابله با دشمن خواهند داشت. این بخش تنها به فاصله چند روز از انتشار به بازی اصلی ملحق میشود.
حالا میرسیم به هشت بخش چند نفره که بد نیست یکی یکی به بررسی آن ها نیز بپردازیم!
Domination در واقع برای طرفداران عناوین رقیب بسیار جذاب است! در این قسمت، دو تیم هر دو در محیطهای کوچکی در مقابل هم قرار میگیرند که دیگر به هیچ وسیله نقلیه یا مدرنی دسترسی ندارند و هر بازیکن، باید با توجه به مهارت، قدرت، هوش و سرعت خودش به مبارزه بپردازد و دقیقاً هر تیمی که از این دست بازیکنان بیشتر داشته باشد، شانس بیشتری نیز برای پیروزی خواهد داشت.
در قسمت Breakthrough نقشه بازی به بخشهای مختلفی تقسیم میشود که هر دو تیم، باید برای تصاحب و تصرف محدودهها مبارزه کنند. برخلاف قسمت قبل، این قسمت بیشتر به کار تیمی وابسته است و هر تیمی که بتواند محدوده بیشتری تصرف کند، شانس بیشتری برای پیروزی دارد. این حالت، یکی از بهترین حالتهای موجود در تمام سری است. چراکه فعالیت بازیکن به مراتب بیشتر خواهد بود و دفع حملات دشمن و در عوض حمله کردن، شور و حرکت خیلی شدیدی به بازی میدهد.
Airborne اصولاً خیلی چیز متفاوتی ندارد. بازیکنان با چتر از هواپیما به پایین فرود میآیند (دلیل نامگذاری!) و باید برخی از تجهیزات مهم دشمن را نابود کنند و حتی آنها را مجبور به عقبنشینی کرده باشند.
Conquest که در واقع ریش سفید این جمع محسوب میشود، مدتزمان زیادی است که در سری حضور دارد. در این قسمت، ۶۴ نفر با تمام تجهیزات و امکانات مختلف، برای بهدست آوردن نقاطی از بازی تلاش میکند و سعی دارد تا امتیازات بازی را از دشمن بگیرد. هر تیمی که امتیازات بیشتری از دست بدهد، بازنده است.
Final Stand خیلی شبیه به روز چهارم در بخش Grand Operations است. در این قسمت، هر بازیکن تنها و تنها یک خشاب در دسترس دارد و اگر بازیکنی مرحوم شود، دیگر قرار نیست به دنیا بیاید! از این نظر، اگر به دنبال تجربه یک نبرد واقعیتر در دنیای جنگ جهانی هستید، این حالت بهترین گزینه برای شماست! البته اگر زخمی شدید، امکان استفاده از مدیکها و پشتیبانان هنوز وجود دارد!
در حالت Frontlines مسیری برای تیم کشیده میشود که آنها را به مقرهای فرعی دشمن متصل میکند. بازیکنان باید این مسیرها را طی و تصرف کنند تا بالاخره با پیروزی در نقاط فرعی، به مقر اصلی برسند و نبرد اصلی را آغاز کنند! پر از استرس و تنش!
Team Deatshmatch را که دیگر همه میشناسند! حالتی که در اکثر بازیهای چندنفره وجود دارد و در این بخش هم تنها چیزی که مهم است جلو رفتن و کشتن است و هر تیمی که بهتر قتل عام کند، پیروز خواهد بود!
Combined Arms حالت جدیدی است که به صورت کو-آپ پایهریزی شده و در آن، بازیکنان باید به همراه یکدیگر، ماموریتهای خاصی را انجام بدهند و در مقابل ارتشی از دشمنان ایستادگی کنند! و به طور حتم یکی از سختترین ها خواهد بود.
بخش بتل رویال بازی که Firestorm نام دارد نیز در اسفندماه (ماه مارس میلادی) در اختیار بازیکنان و البته علاقهمندان قرار میگیرد. کرایتریون گیمز، که سازنده عناوینی از سری Need For Speed نیز بوده وظیفه توسعه این بخش را برعهده دارد. حالت بتل رویال بازی از ۶۴ بازیکن در تیمهایی چهارتایی پشتیبانی میکند. به مانند بازیهای مشابه، حلقهای آتشین دورتادور بازیکنان را فرا گرفته که به مرور زمان، به آنها نزدیکتر میشود و شرایط را بحرانیتر میکند. بازیکنان باید تلاش کنند که تا آخرین ثانیه دوام بیاورند و آخرین نفر باشند! در این بخش، موردی که باعث جذابیت بیشتر نیز میشود، وجود همان وسایل نقلیه و کارآمد سری است که به طور حتم، باعث لذت بردن بیشتر خواهد بود!
در بالا اشاره کردیم که بازی، دارای هشت نقشه مختلف است که هرکدام، دارای آب و هوای مخصوص به خود و تم خاص خود هستند. برای مثال، آن تم جذاب فرانسه، و مناطق برفی نروژ، همچنین قسمتهایی از آفریقا و حتی بیشتر از اینها، همگی در دسترس علاقهمندان خواهند بود. آب و هوای پویایی که قرار است آن را در هرکدام از این کشورها و شهرها و مناطق منحصر به فرد تجربه کنیم، بازی را باورپذیرتر از همیشه کرده است.
دقت در جزئیات، به گفته سازندگان در حد بسیار بالایی قرار دارد و بازیکنان را شگفتزده خواهد کرد. برای مثال، سازندگان بازی میگویند که سعی کردهاند نقشههای مربوط به کشور هلند را، بی عیب و نقص و بخشهای نروژ و فرانسه را دقیقاً مانند عکسهای تاریخی آن دوره قرار بدهند. فقط اینها نیست و اعضای دایس قول دادهاند تا در آینده، بخشهای جدیدی در بازی با موضوعات مختلف عرضه کنند.
حالا اگر کمی ریزتر به موضوع نگاه کنیم، باید به شخصیسازیها و کلاسهای مختلف نیز اشارهای داشته باشیم. اسالت، ساپورت، ریکان و مدیک، چهار کلاس همیشگی ما هستند که با آنها آشنایی تقریبی داریم. کلاسهای پایلوت و تانکر هم که مربوط به تانکها و هواپیماها هستند نیز به طور جانبی حضور دارند تا از بازی بیش از پیش لذت ببریم. ویژگیهای جدید قابل توجهی به هرکدام از این کلاسها اضافه شده و البته به گروه اسالت و مدیک هم سلاحهای جدید اضافه شده و هم تبادلاتی بین این دو بوده است. که ظاهراً هر دو به نفع بازی و تعادل در مبارزات خواهند بود.
نکته شدیداً جذاب دیگر در بازی Battlefield V در واقع منتهی نشدن شخصیسازیها به انتخاب کلاس است! پس از انتخاب کلاس، بازیکن حالا باید به سراغ کامبت رولها برود. کامبت رولها در واقع مانند بوستها در عناوین چندنفره دیگر هستند که باعث میشوند شما مهارتهای خود را در زمینههای مختلف مشخص، افزایش و البته از آنها استفاده کنید. مثلا اگر شما یک پشتیبان باشید، میتوانید با استفاده از نوعی کامبترول، توانایی خود را در تعمیرات افزایش دهید و در نتیجه کارآمدی بیشتری برای تیم داشته باشید. این کامبت رولها، اگر در تیم با هماهنگی و فکر انتخاب بشوند، باعث بروز نتایج بسیار خوبی خواهند شد و قدرت تیم را چند برابر می کنند. در کامبت رولهای دیگر، حتی بازیکنان غیر مدیک نیز میتوانند یاران خودشان را زنده کنند و یا در اسالت، میتوان مناطق آسیب دیده را به سرعت بازسازی کرد.
در این عنوان اما، موردی که نسبت به گذشته بیشتر به بازی شخصیت داده، قابلیت شخصیسازی کاراکتر، فراتر از صرفا شخصیسازی سلاح و چند پوشش محدود است! شما میتوانید حتی از لحاظ ظاهری، به فهرست بلندبالایی از ویژگیهای جدید دسترسی داشته باشید و سلیقه خودتان را در بازی اعمال کنید. تازه فراتر از همه اینها، پس از زمان عرضه، شما حتی قادر به شخصیسازی وسایل نقلیه نیز خواهید بود که این در نوع خودش قدم جالب دیگری است که برداشته شد. خوشبختانه، در بازیBattlefield V ما شاهد این هستیم که تمامی بستههای الحاقی و ویژگیهایی که در آینده به بازی خواهند آمد، رایگان هستند و نیازی به خرید آنها نیست. که این خودش یک مزیت دیگر برای علاقهمندان است و از کارهای زیبای سازندگان به حساب میروند. و نکته خوب دیگر این است که در بازی، علاوه بر ارز مجازی که باعث خرید و ارتقای تجهیزات تاثیرگذار در بازی هستند، یک واحد پول واقعی هم وجود دارد که این واحد پول، فقط برای خرید آیتمهای تزئینی هستند و تاثیری در بازی اثر نخواهند داشت. باعث خوشحالی است که حداقل در این بازی، شاهد وجود آیتمهای پولی تاثیرگذار نخواهیم بود.
بازیBattlefield V در تاریخ ۱۸ آبان ماه برای رایانه شخصی و در ۲۴ آبان، برای پلیاستیشن 4 و ایکس باکس وان منتشر شد. به نظر شما آیا اثر جدید دایس، همانی بود که انتظارش را داشتیم؟
منبع: لوکتو